توضیحات
پریشاد دختر نوجوانی است که برای رسیدن به آرزوهایش در پی گرفتن پذیرش از دانشگاه های آمریکاست. مسعود، پسر دایی پریشاد، به او قول داده است که از بهترین دانشگاه های آمریکا برای او پذیرش خواهد گرفت اما اکنون سه سال است که او منتظر است و هنوز خبری از مسعود نشده است. پریشاد در یک آموزشگاه زبان انگلیسی تدریس می کرده اما بنا به دلایلی کارش را رها کرده و اکنون در شرکتی مشغول کار شده است. همه چیز آرام است تا اینکه پریشاد متوجه می شود سوئیچ ماشین دکتر منافی از اعضای هیئت مدیره شرکت داخل کیف اوست. او موفق می شود سوئیچ را بدون اینکه توجه دیگران را جلب کند به صاحبش برگرداند. اما موضوع باز هم تکرار می شود، یک بار، دوبار و سه بار! پریشاد اشیایی را داخل کیفش پیدا می کند که نمی داند از کجا و توسط چه کسی وارد کیفش شده اند. می خواهند مرا دزد جلوه دهند! اما پریشاد زمانی که فیلم های دوربین را می بیند، در کمال ناباوری متوجه می شود که خودش آن اشیا را داخل کیفش گذاشته است. این موضوع سرآغاز یک بحران است. آیا پریشاد میتواند از این بحران جان سالم به در ببرد؟ چه کسی به او کمک می کند تا از بحران بیرون بیاید؟ خانواده پریشاد چه نقشی در این مشکل دارند؟ آیا پریشاد می تواند به آرزوهایش برسد؟ آیا مسعود خیال ازدواج با شادی را در سر می پروراند؟….
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.