توضیحات
روی ماسهها غرق تماشای امواج سهمگین بودند که چطور از هم پیشی میگیرند و بهسوی ساحل شتابانند. به کجا میخواهند برسند؟ اینهمه تکاپو برای چیست؟ پس چرا ساحل، ساکت و خاموش است؟ اینهمه آرامش از کجاست؟ تسلیم شده است یا ارادهای ندارد؟ چرا برخی سواحل دربرابر دریا قد علم میکنند؟ آیا نمیخواهند تسلیم شوند؟ اما بسیار صدمه دیده و خشن میشوند. صخرههای ساحلی تا کِی میتوانند مقاومت کنند؟ سرانجامش چه میشود؟ تقدیر چیست؟ او که قادر نیست در مقابل تازیانهی امواج به جنگ برخیزد. قدرت تغییر مکان که ندارد، بهتر نیست با تحمل و سکوت در خود تغییر کند. این دریا چیست؟ نیرویش از کجا میآید؟ آیا خالقی دیگر دارد؟ چه امواج سهمگینی دارد. این قدرت از کجاست؟ اگر دریا مهربان نیست پس این تلألو و این بخشندگیاش از کجا میآید. چرا هر بار موجها بوسهای بر لبهای ساحل میزنند و گردنبندی از گوشماهی بر گردنش میآویزند و بهآرامی عقب مینشینند؟ آیا ساحل میداند که دریا چه عمق و تلألویی دارد و در اعماقش گنجها و مرواریدها نهفته دارد؟
آب، این مایهی حیات و آبادانی و سرزندگی، گاهی بهصورت میپاشد و میکوبد تا ساحل خفته را بیدار کند. سعادت و رستگاری نصیب آن کسی میشود که با جزرومد آن هماهنگ است و از آن بهره میگیرد. ساحلی که حیات و تقدیرش به دریا سپرده شده است. آنگاه که میتواند در آرامش با ملایمت و با آغوش باز سینه فراخ نماید، میتواند کوزهی غبارگرفتهی قلبش را هر بار از آب صفابخش بیکران دریا پر سازد و با دل خونین و لب خندان بیاورد تا بانگ نوش زهره را بشنود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.